"

June 13, 2011

بد و بدتر


بعد از یه استیک 350 گرمیِ میدیِم رِر،
بعد از یه بشقاب پر از سیب‌زمینیِ پختۀ تنوری،
بعد از سوختن و دم نزدن از تَبسکویِ نارفیقِ سبز،
بعد از گرم شدن از دو بطر شرابِ سفید تویِ سطلِ یخ،
آخرِ اون شب، سیصد و شصت و پنج روزِ پیش، همین لحظه، همین موقع،
بعد از پیاده‌روی‌هایِ بی‌هدف،
جی‌پی‌اِس ِ سردرگم،
گم‌شده، گم کرده،
گرسنة گرسنه،
اولین بار، مخالفت شدم...
حس کردی بین من و غرورت، بد و بدتر، اینجاست که باید یکی رو انتخاب کنی.

...

  گارسُن! چِک پلیز...

1 comment: