طرحی از: آرمین ابراهیمی
|
دلم نمیخواد دوباره برم سرِ بحثِ «ایرونی بازی» و اینا، و دوباره غرغر کنم دربارۀ عاداتی که نزد ایرانیان است و بس. چیزی که ربطی هم به اسلام و شیعه و انقلاب و اینا نداره و ریشه تویِ ژنتیک داره. قصد ندارم دوباره غر بزنم. فقط خواستم دو تا عادتی که کلاً ماها بلد نبودیم و نیستیم رو با قصد حمایت از آرتیستِ محبوبم (شما میتونید بخونید تبلیغ براش) تویِ «خلواژهها» بگم:
- ما ایرانیها، علاوه بر کلّی از عادات زشتی که داریم، بلد نیستیم که بهصورت سلسلهوار و پیاپی از هنر وهنرمندی که دوست داریم حمایت کنیم. تویِ هر جمعی که میشینیم، تا دو تا پیک میزنیم، شروع میکنیم به خراب کردن کسی که حتّی خودمون هم دوسش داشتیم. ما عادت نداریم «یک هوادارِ وفادار» بمونیم. کلاً ایرونیها در هر زمینهای عادت ندارن «وفادار» بمونن و این در مورد هنرمنداشون خیلی خیلی بیشتر خودش رو نشون میده. ما انتظار داریم هنرمندهامون حتّی تویِ زندگی خصوصیشون به ما متعهّد بمونن، ولی ما بعنوان مخاطبشون هیچ تعهّدی بهشون نداشته باشیم. ما هنرمندهائی رو که دوست داریم بیشتر آزار میدیم. کپی فیلمهایِ فیلمسازی رو که باعث افتخارمونه رو در حالتِ لمیده در کاناپه، ظرفِ تخمه به دست، تماشا میکنیم و به به و چه چه میکنیم. اگر کمی به اصطلاح روشنفکر (از نوع ایرانیش) باشیم، کتاب میخونیم، ولی چه کتاب خوندنی؟ از این دست به اون دست، نسخۀ ناقص و اون هم زیراکسی یا پیدیاف ی. موسیقی رو میدزدیم، MP3 میکنیم و ازش لذت میبریم و برای بقیه هم تکثیر میکنیم. ما هنرِ هنرمندانِ محبوبمون رو با برچسب بیفرهنگی (بیغیرتیِ فرهنگی؟) خودمون برای بقیه تکثیر میکنیم و دوغی روش مینوشیم و در حالتی خوشبهحال به زندگی ادامه میدیم.
- ما ایرانیها بلد نیستیم منتظرِ دوستداشتنیهامون بمونیم، براشون تویِ صف وایسیم و انتظار بکشیم. ما لقمه رو حاضر و آماده، «هر وقت» که دلمون بخواد، میخوایم. حاضر و آماده برای ورود به معده. چند بار شده که منتظر اثری از هنرمندِ محبوبمون ثانیهها رو دلدل کنیم؟ اصلاً آیا «اخبار هنری» اونو دنبال میکنیم و یا از این شبکه و اون زردنامه، تصادفی متوجّه حضورِ زیبا و زیباسازی به رویِ صحنه میشویم؟ ما ایرانیها، برخلافِ ملّت متمدّنِ دنیا که حتّی حاضرن ساعتها و روزها در صفهایِ طولانی منتظرِ اثری از آرتیستِ محبوبشون باشن، عادت نداریم منتظرِ اون چیزی که حتّی خوشحالمون میکنه باشیم. ما، همیشه و همیشه، سرِ قرار با معشوق دیر رسیدهایم.
* * *
«شهیار قنبری» بعد از هفت سال، آلبومِ جدیدش حاضره؛ «دلچسبیدهها». آلبومی که به گفتۀ خودش «بهترین اثر کارنامهاش است». او مدّتهاست که دیگه با «ستارهها» کار نکرده، تا بیشتر «شهیار قنبری» رو دریابه. و چه کار خوبی!
در سالِ 2011، قرن 21 و عصرِ ارتباطات، سفارشِ آلبوم اون از هر کارِ دیگهای تویِ این دنیا راحتتره. حتّی در این «جنگلِ شیش و هشتِ» وطن هم براحتی میشه این آلبوم رو سفارش داد. به قیمتِ مادّیِ یک شب در پیتزا فروشی با همراهی تازه که که حتّی فرداش به سختی قیافهش یادمون میمونه. کمتر از قیمت یک باکسِ دهتائیِ سیگارِ وینستون لایت که اثرش جز رسوبِ خاکسترش در ریه چیزِ دیگهای نیست! به قیمت یک بطر شرابِ ارزانِ خوابآور که حتی رویایِ خوبی هم هدیه نمیده. به قیمت یک Call، سرِ میز تگزاسهولدم، با دستِ هفت و سۀ بیمعرفت! به قیمت 25 دلار که برای خیلیهامون شوخیای بیش نیست. امّا این قیمتِ ناچیزِ مادّی، سرمایهگذاریِ بینظیرِ بیضرریه برایِ خلقِ خاطراتِ آیندهمون. کاشکی میدونستیم چند برابرِ این 25 دلار قراره با این آلبوم عاشق بشیم، با این آلبوم مست کنیم و با این آلبوم بزرگتر بشیم.
خریدنِ «دلچسبیدهها»، در این تاریکفکریِ مطلقِ سایهافکنده بر جامعۀ ایرانی، یک واجبِ تاکیدیه! با خریدنِ «دلچسبیدهها» نه تنها به شهیار میگیم که دستدادن با تو رو دوست داریم و برای تو و به احترامت ایستاده، کلاه از سر برداشته، مدّتها کف میزنیم، بلکه بهش میگیم که ما «کم کم داریم آماده میشیم که مشقِ یاد گرفتن هنردوستی کنیم.»
خوانندههایِ وفادارِ «خلواژهها» شاید کمتر از 50 نفر باشن ولی میدونم که همه لااقل سعی میکنن که به شیوۀ «دلچسب» زندگی کنن.
فراموش نکنیم که میتونیم این آلبوم رو به کسائی که دوسشون داریم هدیه کنیم و چه هدیهای بهتر از شهیار؟!
«دلچسبیدهها» را میتونین به روشهایِ زیر سفارش بدین:
+1-949-488-7852
2- در ایران: عضویت در صفحۀ فیسبوکِ این آلبوم به آدرسِ زیر و ثبتِ سفارش.
تبریک میگم پاشا جان بسیار زیبا بود ممنونم از گفتن حقیقتهای پنهان ...
ReplyDeleteپاشا جان، مهر بی وقفه ا ت را دوست میدارم. عکاسیِ زیبایی بود از حال و روزمان . سرزمین ما ، به "بی دردی "ِ بزرگ رسیده است. درمان ا ش هم، کارِ فرهنگی است و بس. دستِ پر نبض ا ت را میفشارم.
ReplyDelete